پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.
 
هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…
 
بعد از یک ماه پسرک مرد…
 
وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…
 
دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…
 
دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…
 
میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

موضوعات مرتبط: داستانک ، ،

تاريخ : شنبه 5 مرداد 1392 | 23:56 | نویسنده : ℴℋαℳαd ℜℭℤα♏ |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By mohamadreza :.